سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولد کوروش کبیر

داستان تولد کورش:

استیاک پادشاه ماد بعدازاینکه دختر جوانش «ماندان»را به یکی از امرای پارس بنام «کمبوجیه» به همسری داد خواب عجیبی دید استیاک یا همان استیاژ خواب دید که از بطن دخترش ماندان یک درخت رز(انگور) روئیده و ساقه های ان از هشت جهت به حرکت در امده ونه تنها شهر هگمتانه بلکه همه کشورها را با شاخه هایش پوشانده.بعد از خواب در فکر فرو رفت و بعد کسانی را که در تعبیر خواب بصیرت داشتند احضار نمود تا خواب او را تعبیر نمایند.انان بعد از مشورت خواب شاه را اینطور تعبیر کردند که از دخترش پسری به وجود می اید که حکومت ماد و سایر کشورها را تسخیر خواهد نمود و سلطنت ماد را منقرض میکند. استیاژ تصمیم گرفت همینکه دخترش وضع حمل کرد اگر نوزاد پسر بود او را به هلاکت برساند.بعد از چند ماه ماندان پسری به دنیا اورد که به دستور استیاژ او را از مادر گرفتند. استیاژ نوزاد را را به یکی از ندیمانش به نام(هارپاگوس) سپرد تا او را به قتل رساند هارپاگوس نوزاد را به چوپانی سپرد به اسم(میت ری داتس) که او را به صحرا برد وطعمه جانوران کند. همسر چوپان پسری مرده به دنیا اورد و لباس کورش را بر تن او نمود و او را به صحرا برد.بعد ااز نابودی جسد چوپان لباس را به هارپاگوس داد تا از مرگ کورش مطمئن شود. به گفته ی {هرودوت} او چوپان نبود بلکه یک موبد(روحانی) بود او کودک را با خود به قهستان برد واو را در طبس با شیر گاو تغذیه نموداو به کورش خواندن و نوشتن اموخت و به او دامپروری و گیاهان صحرایی را شناساند.به گفته {کتزیاس} از اشخاص برجسته یونانی کورش در سن پانزده سالگی به خدمت ارتش درامد... تا این جا رو داشته باشین تا هفتهی بعد.


» نظر